به گزارش «فرهیختگان»، حالا دیگر برنامههای مناسبتی نیز صرفا در اختیار تلویزیون نیست و رسانههای مختلف در فضای اینترنت چندسالی میشود که در این حوزه هم ورود کردهاند. «فریدا» عنوان برنامهای است که از ابتدای ماه محرم، در 13 قسمت و در پلتفرم فیلیمو تهیه و پخش شده است. کارگردان و تهیهکننده این برنامه حامد جوادزاده است که پیش از این برنامههایی مانند «ممیزی» و «زابی واکا» را ساخته بود. فریدا از بخشهای مختلفی تشکیل شده و در همان قسمتهای اول بهواسطه مدل گفتوگویش با شخصیتهای تاریخی و مذهبی در فضای مجازی دیده شد و واکنشهای مثبت و منفی زیادی بههمراه داشت. مهمترین نقدی که به این برنامه وارد میشد ساختار غیرمتعارف آن بود که توسط سازندگانش از آن به نوآوری و خلاقیت یاد میشود. حضور یک مجری با ظاهر و گفتار امروزی و میهمانی با لباس و ظاهر قدیمی در نظر اول شاید جالب بهنظر بیاید، اما توجه بیش از حد به فرم، ممکن است مخاطب را از رسیدن به محتوای صحیح دور کند. در اینکه برنامههای دینی و آیینی ما تکراری و کلیشهای شده است کسی شکی ندارد، اما آیا این تکرار ساختارها بهمعنی ارائه مجوز به سازندگان برنامهها برای ساختن هر برنامهای به اسم نوآوری و خلاقیت است؟ آیا امکان آزمون و خطا در این حوزه وجود دارد؟ آیا اساسا دلیل این کلیشهها در برنامههای مذهبی و دینی همین عدم ریسکپذیری سازندگان برنامههاست؟ آیا باید برای فرار از ساختن و تماشای برنامههای مشابه مذهبی، از هر نگاه نو و جدیدی حمایت کرد؟ حتما تغییر و اصلاح شرایط فعلی برنامهسازی هزینههایی دارد، بهشرط اینکه برمبنای صحیح شکل گرفته باشد و همه مدیران و مسئولان ذیربط آماده پرداخت چنین هزینههایی باشند. با جوادزاده درباره این برنامه و حاشیههایش گفتوگو کردهایم.
ایده ساخت برنامه «فریدا» از کجا آمد؟
واقعیت این است که چندسالی است میخواهم برای حضرت سیدالشهدا(ع) کاری کنم و سفارش هم از آپارات و فیلیمو داشتم. متاسفانه هرکاری کردم برنامه متفاوتی به ذهنمان نرسید. یکی، دوسال بود که به این موضوع میپرداختیم، ولی چیزی درنمیآمد.
دیدیم امسال تلویزیون برای کسی که هیات نمیرود، اما جنسش هیاتی است یک محتوایی دارد، ولی برای کسانی که تلویزیونی نیستند و محتوای تلویزیون هم آنها را قانع نمیکند، باید یک محتوایی ساخته شود. به این نیت فکر کردن را شروع کردیم. در همین سال 99 بود که یک اتاق فکر تشکیل دادیم و میدانستیم چه چیزی نمیخواهیم، اما نمیدانستیم که چه میخواهیم. زهیر توکلی یکباره گفت ایدهای دارم و بعد یکی، دو نفر را معرفی کرد.
درواقع با گفتوگوهایی که با این دوستان داشتم ایدهای بهذهنم رسید، ازجمله ایده موسیقی این برنامه. چون فکر میکردم اگر مداحی پخش کنیم تلویزیون هستیم، مداحی هم پخش نکنیم محرمی نیستیم. باید چهکار کنیم که هم مداحی را پخش کنیم و هم مداحی را پخش نکنیم؟
این ایده بهذهنم رسید که در هیاتهای کلاسیک محرمی یک عرض ارادت به حضرت حجت دارند و زمینه، نوحه، واحد و شور میخوانند. این مرحله پنجتایی در هیات را برداریم و تبدیل به موزیک برنامه کنیم. پنج قسمت مداحی را جدا کنیم و براساس خط ملودی مداحیهای معروف موسیقی برای آنها خلق شود.
قرار بود موسیقی استودیویی ضبط شود اما تصاویری را دوستان ازجمله آقای رنجبر نشان دادند که خیلی در این زمینه کمک کرد و برای من این تصاویر زیبا بود. وقتی آنها را دیدیم نگاهها تغییر کرد و قرار شد در طبیعت کار را ضبط کنیم. چنین بود که نواها در اینجا خلق شد که پنج قسمت موسیقیایی دارد و همه برگرفته از مداحی هستند. 15قسمت که هر قسمت پنج تاست و 65 مداحی را خلق کردیم که این در نوع خود یک رکورد است. البته با چند آهنگساز صحبت کردم و گفتند نوازندگان ما خیلی اعتقادی به محرم و سیدالشهدا(ع) ندارند و نمیخواهند کار کنند. محسن جلیلی، آهنگسازی مسلمان و هیاتی است و نظرات و نوحهها را به او ارائه دادم و او 65 مورد را خلق کرد. البته در آن زمان اندکی که داشتیم این تعداد یک رکورد است، اگر زمان بیشتری داشتیم کیفیت بالاتری را ایجاد میکردیم.
تعداد نوحهها و مداحیها میتواند به 400-300 مورد هم برسد. این تعداد 65 مداحی براساس چه معیاری انتخاب شد؟ چقدر سلیقه موثر بود و چقدر با مطالعه انتخاب شد؟
همه با مطالعه انتخاب شد و سلیقهای نبود. ماجرا این است که 1400 دقیقه موسیقیایی گوش دادیم. از همه موارد معروفترین مداحیها را استخراج کردیم و این قسمت بسیار پرکار بود. برخی آثار مداحان طبقهبندی شده بود و ورودی کربلا، شب اول، شب دوم و... داشت و ما فقط آنها را گوش میدادیم. آن مداحیهایی را که بهگوش همه معروف بودند، انتخاب کردیم. اصل بر معروفیت آن مداحیها بود. آنها را با آقای جلیلی درمیان میگذاشتیم. برخی از آنها از یک ملودی گرفته شده بود، مثلا ببار ای بارون برای شجریان است و گفتند اگر تبدیل به موسیقی کنیم همان ملودی اصلی خود میشود. برای همین اینگونه موارد رد میشد. یکسری از آنها خط ملودی کوتاهی داشتند، مثلا امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع! این بسیار کوتاه بود.
با اینکه موسیقی برای من جذابترین بخش برنامه شماست، از موسیقی عبور کنیم. لوکیشن و فضای ضبط موسیقی خیلی شبیه به سکانسهای فیلم «جهان با من برقص» بود.
ضبط بخش موسیقی خیلی سخت بود، تصویربرداری هم بسیار دشوار و کارگردانیاش با خانم باقری بود و با آقای رنجبر، کار سخت و پیچیدهای را انجام دادند که در هفت، هشت روز 65 موسیقی را ضبط کردند و سعی شد جای بکری را پیدا کنند. بله، قبول دارم در بعضی جاها شبیه آن فیلم میشد، ولی اصلا به آن فکر نکرده بودیم. وقتی ساختیم چندنفری این نکته را متذکر شدند و ما هم قبول کردیم، ولی بنای ما این نبود و نگاه این بود که اگر بخواهیم کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا نگاه کنیم درطول تاریخ و درطول جغرافیا نوای حسینی پخش شده است. ضمن اینکه من 65 کلیپ را نمیتوانم در بیابان بگیرم و پلانها تکراری میشود و مجبورم تنوعی ایجاد کنم و از طرف دیگر قاب تصویر برای من مهم بود که قاب زیبایی ببینم.
و قطعا بخش جذابی هم شده است. از این بخش بگذریم. در اینستاگرام و در صفحه شخصیتان گفته بودید ایده خلاقانهای در این برنامه استفاده شده است. چند نقد به این حرف دارم؛ اولا این ایدهها را قبلا دیدهام، یعنی بهیاد دارم در دوره راهنمایی یا دبیرستان شاه و فرح، شمر و یزید را در تئاتر مدرسه میآوردیم و با آنان حرف میزدیم یا محاکمهشان میکردیم، یعنی گفتوگو با کاراکترهای تاریخی ایده تازهای نیست و قطعا باهوشتر از این هستید که ادعا کنید اولینبار شما این کار را کردهاید.
من این را نگفتم، بلکه دوستان ایده خلاقانه را بهمن گفتند و من هم خوشحال میشوم اگر کسی تعریف میکند. کمااینکه وقتی کسی نقد میکند درصورتی که نقد باشد خوشحال میشوم. هرکسی حرفی بزند به نام نقد نمیپذیریم و من هم از هر حرفی خوشحال نمیشوم. اکبر نبوی نقدی کرد و خوشحال شدم و پذیرفتم و جوابش را هم دادم. دوستان دیگری هم بودند که نقد کردند. در این خصوص میگویم من نگفتم ایده خلاقی است و اگر از این واژه استفاده کنم برای بخش موسیقی است که خلاق بوده، اما خیلیها بهمن گفتند شبیه سریال «پروانهها مینویسند» ساخته محمد نوریزاد است. بهطور مثال گفتند عید امسال سعدی و حافظ را شبکه چهار بردند و این ایده خلاقی نبود. گفتم ممکن است شبکه چهار این کار را کرده باشد، اما ما درستتر آن را انجام دادیم. من نمیگویم ایده ما جدید است، ولی ایدهای را که وجود داشت، خوب پیاده کردیم. به این دلیل است که حرف خوب در دهان آنها گذاشتیم. کجای ایده ما جذاب میشود؟ درجایی که ساختار ذهنی مخاطب را نسبت به کاراکتر عوض میکنیم، نه نسبت به فرم! فرم تکراری است، البته خیلیها تلاش کردند این فرم را انجام دهند و انجام شدنش به این راحتی نبود.
انجام ندادن آن بهخاطر ریسک بالایش نبوده است؟ مخصوصا قسمتهای اول که شما پشتصحنه حضور شخصیتها را نشان میدادید و در را باز میکردید و به میهمان خود خیرمقدم هم میگفتید. بهعبارت دیگر این بخش برای من سوال بود که آیا این تصاویر بهنوع ارتباط مخاطب لطمه میزند یا کمک میکند که بعدا ظاهرا این پشتصحنه را برداشتید.
بله، داشتیم ولی حذف شد.
قبول دارید به ارتباط با مخاطب لطمه میزد و بهجای اینکه کمکی کند بیشتر شوک وارد میکرد؟
این قضیه به رئالیستی و واقعسازی ایده کمک میکرد. با مخاطب قرار گذاشتیم؛ وقتی درحوزه تئاتر کار میکنید یا درحوزه برنامهسازی کار میکنید پر از قرار با مخاطب هستید. بهمخاطب میگویید این صورتک را روی صورتم گذاشتم و شما بپذیرید که من به 1400سال پیش رفتهام. این را از من بپذیرید و وقتی این قرار را میپذیرید زندگی با آن ایده ساده میشود. ما با مخاطب قرار گذاشتیم این صورتک نشانه این است که من آدم قبلی نیستم. من با مخاطب قرار گذاشتم که از اینجا هرکسی داخل شد از 1400 سال پیش او را آوردهایم و شما باید این را بپذیرید. او را تکریم میکنیم و بهعنوان میهمان میخواهیم صحبت کند و چایی بنوشد و از او پذیرایی میکنیم. از مخاطب میخواهیم این را بپذیرد و او را داخل استودیو آوردیم.
احتمالا از جاهای مختلف نقدهایی به این فرم برنامه شما وارد شده است.
پیشبینی ما این بود که نقد جدی را از جامعه مذهبی و کلاسیک میشنویم، اما بیشترین نقدها را از جامعه مدرن شنیدیم. مثلا میگفتند چه حقی داشتید که با حر اینطور رفتار کنید. سوال بود که جامعه مدرن باید میپذیرفت و شما تئاتر را میشناسید. جامعه کلاسیک با تئاتر ارتباط برقرار نمیکند.
در بستر و ظرف فیلیمو که مخاطبان آن مشخص هستند یکسری صحبتها را برای مخاطبان کلاسیک یا مدرن میکنید. اصلا یکی از سوالات یا ابهامات درباره این برنامه این است که مخاطب این برنامه بالاخره چه کسانی هستند؟ آیا برای مخاطبان سنتی تلویزیون هم برنامه ساختهاید؟
حتما اینطور است که تلاش شده مخاطب تلویزیون هم جذب شود. ما گفتیم هدف را کسانی قرار دهیم که این فرم معروف مذهبی را دوست ندارند اما علاقهمند به ماجرای سیدالشهدا(ع) هستند. آنها را بهعنوان جامعه هدف انتخاب کردیم و وقتی حرف میزنیم و آنها میشنوند طبیعی است حرف حساب میزنیم. آنهایی که جامعه کلاسیک بودند حتما میشنوند و چرا باید بدشان بیاید؟ جامعه هدف ما آنها بودند ولی این گسترش یافت و همه مردم را در برگرفت. خیلی هم خوب بود و از این برنامه استقبال شد. یکسری اتفاقاتی که کمتر شنیده شده درباره ماجرای کربلا مطرح کردیم. در واقعه عاشورا کسانی هستند که افراد موثری هم بودند ولی درباره آنها چیزی نشنیدهایم.
نظارت روی برنامه شما در شرایط کنونی توسط ارشاد بررسی میشود یا صداوسیما؟
در ارشاد! خود فیلیمو هم یکسری نکته داشت و میگفت بخش مناظرهای که داشتیم سطح آوانگاردیسم را جلوتر برده است. نکتهای بیان کرد و گفت اولیا خیلی با اختلاف نمیبرند و اشقیا در این مناظره از خود بهخوبی دفاع میکنند. از ما خواهش کردند که پخش این قسمت را اجازه ندهیم و ما هم پذیرفتیم چون واکنش به این حجم از آوانگاردیسم توسط مخاطبی که سالها به شیوه سنتی عزاداری سیدالشهدا(ع) را میکند، پیشبینی میشد.
بخشی که کلا حذف شده بخش مناظره است؟
بله. بخش مناظره کلا حذف شد و دادگاه را به تعداد برنامه ضبط کردیم.
مجری مناظره چه کسی بود؟
برای مناظره میخواستیم از مجری معروفی استفاده کنیم و دیدیم هر کدام در یک برنامهای شهره هستند. مثلا میخواستیم آقای پورحسین را بیاوریم، یا آقای حیدری را بیاوریم البته با هیچ یک مذاکره نکردیم ولی جزء طرحهای ما بود و دیدیم اگر آقای پورحسین را قرار دهیم به مناظره احمدینژاد و میرحسین برمیگردد. برای همین یک بازیگر تئاتر را انتخاب کردیم که مناقشهای صورت نگیرد. هر چند مناظره کامل حذف شد اما بقیه بخشها بودند. در مصاحبه هم بنا داشتیم زهیر توکلی نقش آدم بیطرف را بازی کند چراکه میخواستیم منطق سیدالشهدا(ع) پیروز شود، نه احساس و شور! میخواستیم شعور سیدالشهدا(ع) ببرد چون معتقد بودیم اگر همه منطق عمر ابنسعد را یکسو بگذاریم و همه منطق سیدالشهدا(ع) را سوی دیگر قرار دهیم حتما سیدالشهدا(ع) برنده است. مطمئن به این امر بودیم و همه قائل به این هستیم اما دیدیم باز این سطح از پذیرش در جامعه مخاطب نیست و برای همین بازی را عوض کردم و به زهیر گفتم لطف کنید و نقش بچه شیعه متعصب را بازی کنید. یعنی زهیر خود را بازی کرد. زهیر توکلی، خود یک بچه شیعه متعصب است. آنجا میخواست نقش یک فرد بیطرف را بازی کند که از او خواستم این کار را انجام ندهد.
از اجرای او راضی هستید؟ زهیر شاعر، مورخ و نویسنده خوبی است اما هیچوقت مجری نبوده است.
بسیار از اجرای او راضی هستم. البته انتقادهایی هم شد.
اما در یک جاهایی ریتم اجرا میافتد و بحث به حد کلکلهای سطح پایین میرسد. جالب است که در مجموع از اجرای او رضایت دارید چون زهیر توکلی اصلا مجری نیست.
ما زهیر را اصلا بهعنوان مجری انتخاب نکردیم. زهیر بهعنوان پژوهشگر نشسته بود، یک تاریخجو بود و گفتوگو میکرد. کسی که به تاریخ تسلط و اشرافی داشت و از کسانی که روبهروی او مینشستند سوالات ذهنی خود را میپرسید. مثلا اینکه آقای عمر ابنسعد شما آقازاده بودید و فرزند یک آدم دولتمرد در زمان خود بودید چطور کارهایی کردید که آدمهای بیاصل و نسب انجام میدادند. این سوال تاریخی زهیر است یعنی سوال تاریخی تاریخ است. این سوالات تاریخی مطرح شد و به نظرم گفتوگوی جذابی بود.
چقدر از این گفتوگوها بداهه بود و چقدر از روی متن این سوالات مطرح میشد؟
هیچکدام از طرفین گفتوگو متن ندارند. اتفاقا بازیگران تئاتری که آورده بودیم میگفتند متن بدهید تا متن را بازی کنیم. ما از این فرم استفاده کردیم و کانسپت را منتقل کردیم. گفتیم حر ابنیزید ریاحی چنین خصوصیات ظاهری و اخلاقی و جسمی دارد و کارهایی که انجام داده را تشریح کردیم. قصه را برای بازیگر میگفتیم و به آنها میگفتیم این قصه را بفهمید و هر سوالی از شما میپرسیم در این قصه تعریف کنید. اینطور نبود که متن را بدهیم و عین متن را بازی کنند. یک زمانی هم برخی از بازیگران نمیتوانستند این کار را انجام دهند. یعنی ما مجبور میشدیم مداوم کات دهیم و بگوییم اینجا باید این مطلب را عنوان کنید و از لحاظ تاریخی حرف شما غلط است.
حتی ممکن بود یک جاهایی بازیگر، شخصیت را اشتباه متوجه شود.
بله. هم زهیر توکلی و هم دکتر نادعلیزاده که پژوهشگر کار بودند سر صحنه دقت به نکات تاریخی داشتند. یکی دو مورد از کنترل خارج شد ولی در مجموع در این حجم از گفتوگو تقریبا همه با نصوص معتبر تاریخی همخوانی دارد. مثلا یکسری از مقاتل را داریم که برای بعد از قاجاریه است و آنقدر اعتبار ندارد. ما مقاتلی را استفاده کردیم که در وثوق صحبت آنها شکی نیست. برگ برنده ما این بود که شخصیتهای تاریخی را از پیش نمیتوانستید پیشبینی کنید. از نظر من گفتوگوهای جذابی شد و دلیلش هم این بود که در بودجهبندی اعتباری و زمانی که میخواستیم انجام دهیم اعتباری که به پژوهش دادیم از بخشهای دیگر بالاتر بود. یک زمانهایی من از بازی بازیگر کوتاه میآمدم، از اکت کوتاه میآمدم، از کارگردانی کوتاه میآمدم ولی هرگز از پژوهش کوتاه نیامدم.
تا مستند باشد و مبتنیبر حقایق موجود باشد؟
بله. اگر کسی نقد تئاتر کند شاید یک زمانی وارد باشد و به کارگردانی من ممکن است انتقادهایی وارد شود و بگوید این بازیگر نقش خود را بهخوبی درنیاورده است و شاید درست باشد و خود من هم منتقد باشم اما هیچ کس نمیتواند بگوید حرف غلطی بیان میشود. هرچند ارشاد ایراد گرفت و پاسخ دادیم که اعتبار تحقیقات ما بیشتر از دانش شماست و سند رو کردیم و این را پذیرفتند.
نقد دیگری که وارد میشود این است که مشخص نیست زهیر توکلی نماینده چه طبقه و گروهی است؟ نماینده بچه شیعه است؟ نماینده بچه مسلمان است؟ در یک جاهایی مدارا میکند و در یک جاهایی محکم مقابل طرف میایستد.
قرار است زهیر نماینده چه جریان فکری باشد؟
نماینده پژوهشگر مسلمان و شیعه است.
اما عبیدالله ابنزیاد در یک جاهایی خونسردتر از زهیر توکلی بود.
این دقیقا صحبتی بود که آقای طباطبایینژاد به من گفت. شورای نمایش ارشاد بود که گفت عبیدالله خیلی آرام صحبت میکند و زهیر انگار هیچ منطقی ندارد. درحالی که ما شوی تلویزیونی میبینیم و دست ما بود که این ببازد و دیگری ببرد. تا حدی خوب بازی کرد که انگار عبیدالله بازی را برده است.
یک نقد جدی دیگری که به فریدا وارد است و در سوالات هم تا حدودی پاسخ آن داده شد، این است که بهشدت محتوا در خدمت فرم است. آن قدر فرم و ظاهر برنامه مهم بود که فراموش شده محتوا چیست و چقدر مستند است. مطلبی که گفتید سهم بیشتر بودجهبندی برای پژوهش بوده و منطبق بر مباحث جدی دینی و فقهی بوده است. بهعنوان کارگردان برایتان فرقی نداشته که فرم جلوتر باشد یا محتوا؟ درنهایت که فریدا را میبینیم احساس میشود بیشتر فرم دلچسب است و برنامه را جلو میبرد.
این چنین نبود. محتوا شما را جذب میکند. اگر در همان فرم حرفهای عادی بیان میکردم به این فرم میخندیدید. این برنامه را دیدید برای اینکه حرفهای عمر ابنسعد و حجاج و... را نشنیده بودید. من هم نشنیده بودم. برای من هم تازگی داشت و برای همین بودجهبندی را براساس پژوهش انجام دادم. من 40سال است که هیات میروم و نمیدانستم فرمانده لشکری که آب را بر امام حسین بست عمر ابنحجاج بوده و چقدر فرد بیشرفی بوده است. من 40 سال است که این را نمیدانستم و نمیدانستم عبیدالله با چه منطقی این کار را کرد و عمر ابنسعد با چه منطقی این کار را کرد. در بخش دادگاه، کسی که حامل سر حضرت سیدالشهدا بود، میگوید من بنده پول بودم و نمیدانستم سر چه کسی را میبرم. واقعا همینطور بود و سر این برنامه زوایایی از عاشورا و کربلا برای من روشن شد. 40سال است این مساله برای من سوال بود که مگر میشود 40 هزار نفر مقابل امام حسین بایستند. بعد دیدم میشود. زهیر توکلی میگفت واقعا همین اتفاق افتاده است. گفت حضرت سیدالشهدا(ع) ایراد را به اینها وارد نکرد و گفته شما حاکمان چنان ظالم هستید و چنان بد مردم را مدیریت میکنید که مردم برای خرج نان شب خود حاضر هستند عزیزترین آدمهای خدا را بفروشند و به عزیزترین آدمهای خدا خیانت کنند. این افراد مقصر نیستند و شما حاکمان مقصر هستید. سیدالشهدا(ع) نقل دارد و میگوید مشخص است که جای بلال بنشینید حق دارد مسلم را بفروشد. با این منطق که ما را اذیت میکردند و پول نداشتیم و آبروی ما را میبردند و... پیش میرفتند.
در لایههای دوم و سوم متوجه طعنههای سیاسی و اجتماعی شما به وضع فعلی و برخی از مسئولان شدم ولی نکته مهمتر اصرار عجیبی در همه قسمتها وجود دارد که انطباق زمانی به مخاطب بدهید یعنی به مخاطب بگویید ممکن است همین الان هم این اتفاق رخ دهد و تکرار شود.
یک گروهی به نام عدالتطلب به ما گفتند از برنامه شما خوشمان آمده و میخواهیم این برنامه را به اشتراک بگذاریم. از برنامه تحلیلهایی به من دادند و گفتند این قسمت آبان 98 است، اینجا 88 است و آنجا تیرماه است. اجازه ندادم این برنامه را وایرال کنند. من برنامه سیاسی نساختم. من یک برنامه مذهبی ساختم، من تاریخ کربلا را بیان میکنم. اگر از نتیجه تاریخ کربلا این برداشت سیاسی میشود مشکلی ندارم ولی من تاریخ کربلا را بیان میکنم. اگر میخواستم برنامه سیاسی بسازم بلد بودم با زبان طعنهدار این کار را انجام دهم. من بلد بودم برنامه سیاسی بسازم. من برنامه سیاسی نساختم. نمیخواهم برنامه را شهید کنند. من هیچ طعنهای به هیچ کسی نزدم. اگر این امر در ذهن شما ایجاد میشود برای این است که تاریخ میخوانید.
برای این نیست که تاریخ تکرار میشود؟
بله. من تنها تاریخ را بیان کردم و واقعا ترمهای سیاسی که استفاده کردیم دقیقا ترمهای سیاسی فعال آن زمان است. اگر از ولی امر مسلمین حرف میزدند واقعا به یزید این را میگفتند و فتنه یکی از واژههای فعال آن زمان بود. اگر صحبت از فتنه کردیم نگاهی به اتفاقات امروز جامعه نداشتیم. ما هر چه در این برنامه گفتیم تاریخ را بیان کردیم و اصلا این همانی نکردیم. اگر ذهن فعال شما این همانی میکند و نتایجی میگیرد به من مربوط نیست و اینها تاریخی است که بیان کردم. پای منبر آقای پناهیان هم بنشینید ممکن است این همسانی تاریخی را انجام دهید.
و این اتفاق بدی نیست.
امام خمینی(ره) میگوید تاریخ آینه ملتهاست.